122

شنبه بعد از اینکه کارم تموم شد رفتم نزدیک شرکت ففر جان، چون ماشین آورده بودم و پلاک ماشینش نمیخورد که بیاد سمت من ، خیلی اصرار میکرد که نرم و بزارم فردا ظهر خودش بیاد نزدیک محل کارم و آمپول متاکاربامو 122...

من این حال غریب را به تمام احوال جهان ترجیح می دهم همین که تو ایستاده باشی پشت به باد و من هر ثانیه ، با هر وزش     با وسوسه ی پریدن یا نپریدن  توی آغوشت بجنگم وقتی تمام مردان شهر بی وسوسه و بی هیچ حا 122...

دلم تنگ و میل سخنم نیست..    

 

دیروز قرار بود دوست ففرجان شام مهمون کنه اما چون من نمیتونستم 

برم بخاطرهمین روز مهمونی رو تغییر دادن.  

دلم برای ففر تنگ شده اما نمیدونم چرا اون یه چند روزیه یه مدلی شده هرچی هم میگم

میگه تو زیادی نق میزنی. امروز هم فکر نکنم بتونم ببینمش چون ساعت چهار با دوستش قرار داره

122...

دیروز ساعت سه و نیم بود که ففر جان پیام داد زود بیا ، بدو... منم نفهمیدم چجوری رفتم همینجوری هرچی دستم بود پوشیدم و رفتم... یکم به قول خودش نق زدم البته من نمیفهمم چی رو میگه نق اما من واقعا دوست ندار 122...

دیشب یه شب عالی کنار ففرجان و دوستاش بود.... حال خوبم کنار ففر هربار بیشتر از قبل میشه.   دیشب کلی خندیدیم و کلی خوردیم. دست دوست ففر هم درد نکنه خیلی زحمت کشیده بود. تا ساعت ده و نیم شب با اونا بودم. 122...

آدم باید برای زندگی
دلش گرم باشد ...
به بهانه‌ای ،
به خاطره‌ای ،
به‌ خیالی حتی !
من اما دلم به بودنت گرم است ...
به اینکه باشی
هر جایی ،
حتی بسیار دور از من ...

با ففر دلم گرم میشه.. کنار ففر جان همه چی خوبه. امروز باهم رفتیم بازار من یه کاری داشتم که محبور شدیم با ففر کلی بگردیم و به کارها برسیم. بعدش با ففر جان رفتیم دنبال شیر سینک ظرفشویی. باهم اونم خریدیم و رفتیم ناهار خوردیم.. کنارش حال دل خودم و لبهام خوبه

خدایا شکرت.   خدایا مراقب حال خوبم باش

122...

.

تو

انتخاب نیستی

یک حاله خوبی

که ناگهان اتفاق افتادی...

​​​​​​​​​​

امروز داشتم نماز میخوندم که گوشیم زنگ خورد و دیدم ففر جان. بهش زنگ زدم و گفت که اگه حال داری بیا چارسو تا فیلمهایی که دانلود کردی رو ازت بگیرم. سراغ ناهارمون رو گرفت فهمیدم که گرسنه اش. یکم سیب زمینی سرخ کردم و یکم هم مرغ داشتیم با نان تازه براش بردم. دوباره تا انقلاب رو پیاده اومدیم.... کنارش همه چی عالیه. حال خودم و دلم کنارش خوبه. 

خداجونم شکرت 

خداجونم مراقب حال خوب من باش

122...

آرزو کن با منکه اگر خواست زمستان برودگرمی ِ دست ِ تو اما باشدآرزو کن با من“ما” ی ما ” من” نشودسایه ات از سر ِ تنهایی ِ من کم نشود . . . پنجشنبه و جمعه عالی کنار ففر جان.. چهارشنبه شب بود که به ففر جان 122...

اسفند عین پنجشنبه هاست که همیشه صدبار قشنگتر از جمعه هاست اصلا از همون شروعش قشنگه حس بوی بهار از پشت پنجره و آفتاب گرم و بی جون از لای پرده، روی پوست سرد خونه... شور قشنگ چهارشنبه سوری اسفند یعنی یه 122...